افشا: نظرات و دیدگاههای بیان شده در اینجا صرفاً متعلق به نویسنده است و نمایانگر نظرات و دیدگاههای سردبیری crypto.news نیست.
در بیشتر تاریخ اینترنت، ما فکر میکردیم که یک اقتصاد راحتی بیضرر دریافت میکنیم: مرور سریعتر، توصیههای هوشمندانهتر، خدمات رایگان یارانهای شده توسط تبلیغات مبهم. آنچه واقعاً دریافت کردیم یک تغییر صامت در قدرت بود — از کاربران به پلتفرمها، از استقلال به استخراج، از رضایت به نظارت به صورت مبدل شده به راحتی.
اینترنت مدرن دیگر صرفاً میزبان تعاملات ما نیست؛ ما را مطالعه میکند. هر حرکت دیجیتال، هر خرید، پیمایش، پینگ موقعیت، پیام، مکث یا جستجوی نیمه شب، یک مدل رفتاری را تغذیه میکند که ما به طور معناداری انتخاب نکردهایم در آن شرکت کنیم. دادههای شخصی ما به مواد خام یک اقتصاد نظارتی تبدیل شده است که آنقدر فراگیر است که اکنون چیزهایی درباره ما میداند که هرگز با صدای بلند بیان نمیکنیم.
این بینشها بیاهمیت نیستند. آنها ترجیحات سیاسی را نقشهبرداری میکنند، گرایش جنسی را استنباط میکنند، مسائل سلامت روان را پیشبینی میکنند، تنش روابط را پیشبینی میکنند و محرکهای تکانشی ما را با دقت شگفتانگیزی مدل میکنند. بزرگترین پلتفرمها با ساختن نرمافزار بهتر قدرتمند نشدند. آنها با ساختن پروفایلهای بهتر از ما قدرتمند شدند.
و جایی در این مسیر، ما دیگر متوجه آن نشدیم. فرسایش اختیار با یک اعلامیه چشمگیر نیامد — از طریق تلنگرها، مجوزها، کوکیها و پیشفرضهایی آمد که هیچکس واقعاً آنها را درک نمیکرد، اما همه روی «قبول» کلیک کردند.
سپس هوش مصنوعی آمد و مشکل را به طور چشمگیری بدتر کرد.
سیستمهای AI ابزار، خلاقیت و بهرهوری را وعده میدهند. اما پشت رابطهای گفتگوی دوستانه، منطق استخراجی پیچیدهتری نهفته است که Web2 هرگز آن را تلاش نکرده بود. برای «یادگیری»، این مدلها به درخواستهای ما، مکالمات ما، الگوهای نوشتاری ما، عکسهای ما، سیگنالهای احساسی ما، ناامیدیهای ما، اسرار ما و فرادادههای ما نیاز دارند — همه آنها.
مردم با سیستمهای AI مانند دفترچههای خصوصی یا رازدارهای دیجیتال رفتار میکنند. آنها چنین چیزی نیستند. بزرگترین شرکتهای AI به طور فعال مواردی را که مردم فرض میکنند گذرا و محرمانه است جمعآوری، ذخیره، تجزیه و تحلیل و آموزش میدهند.
پیامدها عمیق است. برای اولین بار در تاریخ، نه فقط شرکتها بلکه خود سیستمهای محاسباتی مرزهای رفتاری، آسیبپذیریها و ترجیحات ما را یاد میگیرند. اگر Web2 حریم خصوصی را با احتکار دادههای ما فرسایش داد، AI آن را با درونی کردن زندگی درونی ما فرسایش میدهد.
اینترنت به سمت دورانی میرود که در آن ماشینها ما را درک میکنند نه به این دلیل که به آنها گفتیم چه کسی هستیم، بلکه به این دلیل که قطعات کافی به آنها دادیم تا نسخهای از ما را جمع کنند که دقیقتر از ادراک خودمان است.
کریپتو به عنوان یک شورش فلسفی علیه این تمرکز قدرت پدیدار شد. این صنعت به ما خودمختاری را وعده داد: مالکیت داراییها، هویت و دادههای ما. اما در عمل، نسل اول سیستمهای Web3 اشتباه متفاوتی انجام داد. در حل مشکل اعتماد، شفافیت رادیکال را در همه چیز مهندسی کردند.
بلاک چینها رفتار انسانی را به دفاتر کل عمومی تبدیل کردند. جریانهای کیف پول، تاریخچه تراکنشها، نمودارهای اجتماعی، عادات مالی — همه برای همه، برای همیشه قابل مشاهده. این یک پارادوکس ایجاد کرد: همان فناوری که قرار بود افراد را توانمند کند، در نهایت محیطی کامل برای نظارت تولید کرد. شرکتهای تحلیلگران زنجیره امروز میتوانند کاربران را با جزئیاتی پروفایل کنند که بانکها، دولتها و تبلیغکنندگان فقط میتوانند رویای آن را ببینند.
Web2 دادههای ما را گرفت. Web3 آن را افشا کرد. هر دو مدل حق انتخاب کاربر را کنار گذاشتند. و با این حال، راه حل این نیست که غیرمتمرکزسازی را رها کنیم — بلکه بازطراحی آن است.
مشکل اصلی که Web2 و Web3 را متحد میکند به طرز فریبندهای ساده است: کاربران کنترل نمیکنند که دیگران چه چیزی را میبینند. تغییری وجود دارد که باید در پایههای اینترنت بعدی مهندسی کنیم — و ما برای این تغییر در TEN Protocol میسازیم. به جای رمزگذاری انتخابی آدرسها یا مبهمسازی تراکنشها، TEN رمزگذاری را به لایه پروتکل منتقل میکند. همه چیز — حالت، ذخیرهسازی، محاسبات، منطق، تعاملات کاربر — از ابتدا تا انتها رمزگذاری شده است. پیچیده نشده. لایهبندی نشده. ساخته شده در.
این تغییر ساختاری فضای طراحی اساساً متفاوتی را باز میکند:
ما این را شفافیت هوشمند مینامیم: حریم خصوصی به عنوان حالت پیشفرض محاسبات، شفافیت به عنوان یک عمل عمدی و کاربر محور. از نظر عملی، این بدان معناست:
توسعهدهندگان قابلیت برنامهریزی کامل را حفظ میکنند. کاربران اختیار را بازپس میگیرند.
یکی از پایدارترین سوءتفاهمها درباره حریم خصوصی این است که مردم میخواهند ناپدید شوند. در واقعیت، بیشتر مردم کاملاً مایل به به اشتراک گذاشتن اطلاعات هستند — زمانی که بفهمند چه چیزی را به اشتراک میگذارند، چه کسی آن را دریافت میکند و در ازای آن چه چیزی دریافت میکنند.
حریم خصوصی محرمانگی نیست. حریم خصوصی حق خودافشایی با شرایط خود شماست. Web2 این حق را با تبدیل رضایت به یک کلیک بیمعنی حذف کرد. Web3 آن را با قراردادن شفافیت به عنوان پیشفرض برای هر اقدام حذف کرد. نسل بعدی اینترنت باید تعادل را بازیابی کند.
دهه آینده با بازگشت به چیزی که هرگز نباید از دست میرفت تعریف خواهد شد: کنترل فرد بر دادههای خود. ما وارد لحظهای حیاتی در تکامل اینترنت میشویم. هوش مصنوعی با سرعتی فوقالعاده پیشرفت میکند، زیرساخت بلاک چین فراتر از منشأ آزمایشی خود بالغ میشود و هویتهای دیجیتال ما اکنون همه چیز را از نحوه تراکنش گرفته تا نحوه درک شدن شکل میدهند.
با این حال، مگر اینکه کاربران اختیار را بر ردپای دیجیتال خود باز پس بگیرند، اینترنت به سمت آیندهای که در آن رفتار ما برای الگوریتمها خواناتر از خودمان است حرکت خواهد کرد. اصلی که باید ما را به جلو هدایت کند به طرز چشمگیری ساده است. دادهها متعلق به شخصی است که آن را تولید میکند. شفافیت باید یک عمل داوطلبانه باشد، نه یک شرط اجباری. برنامهها باید بدون جستجو در زندگی خصوصی کاربران خود عمل کنند. و حریم خصوصی هرگز نباید یک ویژگی ممتاز محفوظ برای افراد با سواد فنی باشد؛ باید پیشفرض ساکت و غیرقابل توجه جهان دیجیتال باشد.
اگر دهه گذشته با جذب اطلاعات ما توسط پلتفرمها تعریف شد، دهه بعدی با این تعریف خواهد شد که چقدر قاطعانه آن را پس میگیریم. پاسخ این نیست که مردم را تشویق کنیم به نهادهای جدید اعتماد کنند، بلکه ساختن سیستمهایی است که دیگر به اعتماد نیاز ندارند. وقتی حریم خصوصی ذاتی است و شفافیت عمدی است، کاربران بالاخره — و بدون ابهام — کنترل را بازپس میگیرند.
شکاف در معماری اینترنت امروز قابل مشاهده است: ما از بلاک چینها میخواهیم ارزش را ایمن کنند، اما کاربران را مجبور میکنیم در جعبههای شیشهای معامله کنند. هیچ سیستم مالی جدی، هیچ لایه هماهنگی معناداری نمیتواند تحت این تناقض عمل کند. موج بعدی لایههای پایه و اجرایی دقیقاً برای حل این تنش در حال ظهور است، نه با وعده محرمانگی بلکه با مهندسی انتخاب. اگر این دهه متعلق به چیزی است، به سیستمهایی است که حریم خصوصی را پیشفرض ساکت میکنند و فقط آنچه باید دیده شود را افشا میکنند. وقتی اینترنت را بر این پایهها بازسازی کنیم، حاکمیت کاربر دیگر یک آرمان نیست و به هنجار عملیاتی تبدیل میشود.


